صبح امید
04 دی 1393 توسط محبوبه عظیم زاده آرانی
صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی
صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی
من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی
امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی
گنــاه مـن به انتـظــار تــو نشستنــه
نشستــه عاشقــی گناهه عشق رفتنه
اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست
اگــرکـه خیســه چشم تـو ، گنــاه از منه
اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده
دیگــه جــونم به لـب رسیــــده
همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه
عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم
ولــی سختـــه دووم بیـــارم
توی عشق تو کم میزارم تو اما نه
تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام
تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام
تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم
دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت
دعا بکن که خوب بشم اقا به حرمتت
یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات
یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت