بارانی
26 آذر 1393 توسط محبوبه عظیم زاده آرانی
باز باراني شدم انگار مي آيد كسي
اين تو و اين نبض من، بشمار، مي آيد کسی
ذهن آبادي هنوز از قصه و رويا پر است
باز هم دست دعا بردار مي آيد كسي
گرچه اين دلواپسي ها ساده و تكراري اند
شك ندارم، بعد از اين تكرار مي آيد كسي
دست هاي منجمد تلفيق تيغ و آهن است
شعر بي جان مرا بگذار مي آيد كسي
اي نگاهت سبز نامت سبز خسته نيستي؟
دست هايت را به من بسپار مي آيد كسي
يك نفر از پشت در آهسته پچ پچ كرد و گفت:
باز باراني شدم انگار مي آيد كسي
اللهم عجل لولیک الفرج