آیت الله افتخارالاسلام دربندی آرانی(1)
16 آذر 1393 توسط محبوبه عظیم زاده آرانی
نوشته حاضر بررسی زندگی و سیره عملی آیت الله افتخارالاسلام می باشد
که مطالب آن از بازماندگان ، اقوام و خویشان ایشان به صورت مستقیم نقل شده است. این گزارش درنشریه پیام زینبیه شماره 20 – مهر ماه 83 13نیز به چاپ رسیده است.می گوید هرچه حس و حال می خواهی از این خاطره ها بردار و من تمام حواسم به آقا بزرگ گفتن های سید رضا شریف است .
خاطره هایش از زبان مریدان دلم را می لرزاند . نمی دانم چرا یک لحظه طولانی می ترسم . می ترسم که نتوانم هیچ بنویسم . این بار آنقدر لیاقت نداشته باشم که خداوند قلم را به راه خود برد و از بندگان گمنامش که زمینیان خفته دل نمی دانند ، برایشان در بوم سفید کاغذ طرح اندازی کند.
اینجا که می آیی لحظه ای بنشین . قدری تامل کن . حاشیه سنگ قبر را بخوان . بیشتر باور کن که چشمهایت هیچ نمی بیند و گوشهایت فقط آ نچه همه می شنوند می شنود.
اینجا دریایی از علم و معرفت آرمیده است . اگر اندکی باطنت آراسته باشد ، مشامت پر می شود از عطر بهشت . بویی که خود مفسر هزاران نقطه مبهم است .
یکی از هزار نکته زندگی اش را که بگویم در باورت نمی گنجد که امروز زائر خانه او هستی . و اینکه روزی چنین مردی حاضر شد از مقام قضاوت ، همجواری با امام امت ( ره) و مسجد و منبری به ظاهر وسیع تر چشم بپوشد . بخوان که هنوز قرار سحرهایش را خلف وعده نکرده ، بخوان که گوشهایش چه شنیده ، بخوان که چه قدر با صفا بوده و نفسش به نفس چه کسانی بسته بوده است . تو را خدا بی نیت این سطرها را شروع نکنی که پبغمبر بر مزار او آمده است.
نامش حسین شهرتش دربندی ، ملقب به افتخا ر الاسلام و فرزند مردی عالم به نام ملا عباس است. او در مهر ماه 1276 شمسی در آران متولد شد.
ملا حسین تحصیلات ابتدایی خود را طبق وصیت پدر ، نزد ملا حسین بیدگلی ، میرزا احمد عاملی –که خود از علمای آران و صاحب مقامات و کرامت بود – و در حوزه علمیه کاشان نزد آیت الله سید محمد رضوی فراگرفت. منزلگاه بعدی او قم بود. خداوند از دریای کرم خود هوش سرشاری به او عطا کرده بود . او هر چند در مدرسه قضای تهران رتبه اول را کسب کرد اما بی اعتنا به آن رهسپار نجف شد. تا با مدد از حضرتش بتواند جوابگوی این عنایت اللهی باشد . چندین سال در نجف همراه با امام (ره ) دروس حوزه را ادامه داد. محمد لواف که سالهای جوانی اش را نزد افتخار الاسلام سپری کرده ، می گوید. یک روز از آقا پرسیدم : شما کجا درس خواندید ؟ گفت نجف با سید روح الله .
از نجف شهر مولا کوله بارش را که بست و به زادگاهش آران بازگشت. اما این بار ملاحسین سینه اش مملو از علم و حلم است. دور از وطن بودن غربت نیست. غربت آنجایی است که حرفهایت ناگفته بماند . محمد علی سرکاری می گوید : آقا آنقدر حرف توی دلش بود که که کسی نبود برایش بگوید . خودش می رفت چراغ مسجد را روشن می کرد.
افتخارالاسلام از مجتهدین زمان خود بود . حکم اجتهاد او را علمایی همچون آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ، آیت الله بروجردی، آیت الله میر سید علی یثربی و آیت الله کاشانی امضاء کردند . و به زبان عربی آنگونه مسلط بود که گویی زبان مادری اوست.
در روزهای آتی بیشتر با زندگی این مرد بزرگ آشنا می شویم.