سخنان آتشین امام سجاد (ع)با کوفیان(3)
چه اين که پيامبر (ص) نسبت به خويش بويژه نسبت به فاطمه زهرا و علي بن ابي طالب و فرزندان ايشان - حسن بن علي وحسين بن علي - عليه السلام - محبتي خاص داشت و درباره رعايت حقوق و حرمت آنها سفارشهاي صريحي به امت کرده بود. از سوي ديگر کوفيان که به ظاهر هوادار اهل بيت بوده و از ديرزمان با منطق استدلالي شيعه آشنايي داشتند بسرعت منظور امام سجاد - عليه السلام - را دريافتند و يک بار ديگر سخنان علي بن ابي طالب - عليه السلام - در گوشهايشان طنين افکند و گويي با همين آيه، همه چيز را دريافتند از اين رو به جاي اين که بگذارند بيان امام سجاد و استدلال آن حضرت تمام شود، به اظهار پشيماني و ندامت و ابراز همدردي پرداختند.
کوفيان يکصدا فرياد بر آوردند:
اي فرزند رسول خدا! تمامي ما گوش به فرمان شما و پاسدار حق شماييم بي اين که از اين پس، روي بگردانيم و نافرماني کنيم!
اکنون با کسي که به جنگ شما برخيزد خواهيم جنگيد. و با کسي که در صلح با شما باشد صلح و سازش خواهيم داشت.
ما حق خودمان را از ظالمان باز خواهيم گرفت! [2] .
سخنان ندامت آميز کوفيان، جدي مي نمود و شعارهايشان رنگي جذاب داشت ولي نه براي امام سجاد و نه براي آنان که بارها شعارها و دعوتها و حمايتهاي کوفيان را تجربه کرده بودند! از اين رو امام سجاد - عليه السلام - بي اين که تحت تاءثير شعارهاي مقطعي و بي اساس کوفيان قرار گيرد بدانها پاسخي مناسب داد.
امام سجاد (ع) در پاسخ کوفيان فرمود:
هرگز! هرگز تحت شعارهاي شما قرار نخواهم گرفت و به شما اعتماد نخواهم کرد اي خيانت پيشگان مکار!
ميان شما و آرمانهايي که اظهار مي داريد فاصله ها و موانع بسيار است. [3] .
آيا مي خواهيد همان جفا و پيمان شکني که با پدران و من داشتيد، دوباره درباره من روا داريد!
نه به خدا سوگند! هنوز جراحتهاي گذشته اي که از شما بر تن داريم، التيام نيافته است همين ديروز بود که پدرم به شهادت رسيد در حالي که خاندانش در کنار او بودند.
داغهاي برجاي مانده از فقدان رسول خدا، پدرم و فرزندانش و جدم امير مؤمنان فراموش نشده است.
طعم تلخ مصيبتها هنوز در کامم هست و غمها در گسترده سينه ام موج مي زند.
درخواست و سفارش من درباره ياري خواستن از شما نيست
تنها مي خواهم که شما - شما کوفيان! - نه عزم ياري ما کنيد و نه به دشمني و ستيز با ما برخيزيد! [4] .
امام سجاد (ع) در پايان اين سخنان که آتش ندامت و حسرت را درجان کوفيان برافروخت و مهر بي اعتباري و بي وفايي را براي هميشه بر پيشاني آنان زد، اندوه عميق خويش را با اين شعرها اظهار کرد و بر التهاب قلبها افزود:
لا غرو اءن الحسين و شيخه
قد کان خيرا من حسين و اءکرما
قتيل تفرحوايا اهل نفسي فداؤه
جزاء الذي اءراده نار جهنما
يعني: اگر حسين - عليه السلام - کشته شد، چندان شگفت نيست.
چرا که پدرش با همه آن ارزشها و کرامتهاي برتر نيز قبل از او شهادت رسيد.
اي کوفيان! با آنچه نسبت به حسين روا داشتند شادمان نباشيد.
واقعه اي عظيم صورت گرفت و آنچه گذشت رخدادي بزرگ بود!
جانم فداي او باد که در کنار شط فرات، سر بر بستر شهادت نهاد.
آتش دوزخ جزا کساني است که او را به شهادت رساندند.
صفحات: 1· 2